*
زرتشت
من نمی دانم که قضاوت چيست
اگر می خوانم که جرم است
من نمی خوانم که جرم است
در تن خوش سبز اين ملک قديمی
که قديمی تر ز تاريخ است
خواندن از کی می تواند جرم باشد
که زرتشت با سرود اين سرزمين را کاشت
با سرود اين سرزمين را
من اگر ماندم برای بچه های جنگ
برای مادران حبس گريه
گريه را آواز خواهم کرد
گريه را آواز خواهم کرد
من که با تو زن شدم ای زن
صدايم را به تاريخ قرض خواهم داد
و فرياد تو را زن خوانمم
ای سرزمين داده
پسر داده
که نخلت را نه خرماست و پرنده
به من رخصت بده ای حبس گريه
گريه ات را من بخوانم
گريه ات را من بخوانم