*
نگاه ...
عاشقه و پر احساسه
اون اشكاش مثل الماسه
واسه من عزيزترينه
مي ميرم براش
جاي اشكاش رو شونه هامه
تب دستهاش رو گونه هامه
مي دونم عاشق ترينه
مي ميرم براش
خدا اگه ميون اين همه آدم
بازم نوبت باختن من بود
چرا عاشق شدم
اونيكه من همه هستي مو زير پاش دادم
چرا آتيش سوختن من بود
چرا عاشق شدم
عشقش از سرم زياده
دلمو برده چه ساده
مي بيني كجاي كارم
مي ميرم براش
وقتي هست عاشق ترينم
بهترين مرد زمينم
سر رو شونه هاش ميذارم
مي ميرم براش
خدا اگه ميون اين همه آدم
بازم نوبت باختن من بود
چرا عاشق شدم
اونيكه من همه هستي مو زير پاش دادم
چرا آتيش سوختن من بود
چرا عاشق شدم